فرسنگ ها دوری

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

فرسنگ ها دوری

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

درباره بلاگ

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

آخرین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اویس اعظمی» ثبت شده است

۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۲

یادگاری

 

بیا ببین که چه کردی تو حالِ زار مرا

کشیده ای به جنون برده ای قرار مرا

نشد فغان نکنم قاصدان گواه من اند

شکسته ای به جفا بغض انتظار مرا

 

هزار غنچه نشگفته بر زمین افتاد

ندیده هیچکسی در جهان بهار مرا

نشد سفر نکنم از کنار تو ای سرو

گرفت باد خزان از کف اختیار مرا

 

نفس که میکشم از سینه بیم آن دارم

خدا نکرده رسد آه من نِگار مرا

شرار آتش من دامن کَسی نگرفت

مگر ز لاله ی صحرا کَمی شرار مرا

 

بیا ببین که رها گشته بیستون در باد

چنان که هیچ نیابی دگر غبار مرا

ز خاک کوی تو مُشتی نهاده بود بدل

خُدای من که چنین داده یادگارِ مرا

(اویس شجاع)

owais Azami
۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۴:۱۳

دلتنگی

قبلا از دور برای دل من

 دست تکان می دادند!

تو نبودی همه شان , دیدنم آمده بودند... نگو !

چه صمیمانه سخن می گفتند ..

  عاشقانه به من میدیدند ..

   با کنایه ازمن پرسیدند

که چرا تنهایم ?!

...

گویی از دیر زمانیست که بامن بودند.. 

دوستانم گفتند:

آنها را زخودم دور کنم ..

من به آنها فهماندم

که آشنایان من اند  

اسم شان دلتنگیست 

        شعر نو آوردند ...

 

#اویس_شجاع

 

owais Azami
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۵

گُل و خار

 

 
تو ندانی بخدا رسم وفاداری را 
ز که آموخته ای، جور وستمکاری را
نتوانم که دمی از تو جدا باشم من
به سرم نیست دگر الفت رُخساری را
سود و سودای وفا غیر جفا هیچ نبود
که ندیدم بجزاین رونق بازاری را
به سر زلف تو بستم همه دنیای خودم
تو ببخشیدی به من دیده خون باری را
من که بشکستم ودنیا به سرم گشت خراب
بسکه نالیدم و دیدم غم بسیاری را
🌺
گرنخواهی تو مرا هیچ نپرسم که چرا !؟
گل خوش روی نخواهد به برش خاری را

 

 

 

.
#اویس_شجاع

 

 

 

owais Azami
۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۲:۲۲

خزان تکراری

شرح حالم حدیث بیماریست
روز در فکر وشب به بیداریست

نیست در شهر شور و شوق بهار
چار فصلم خزان تکراریست

هر دری میزنم که بگشایند
حاصلم پوچ و خویش آزاریست

این چه رسمیست او که میخواهی
کار او یک نفس ستمکاریست

عشق و مهر و وفا شعار شده
در عمل خشم شاه تاتاریست

ناز کم کن بیا کنارم باش
زندگی لحظه یی ، وفاداریست


                                    (اویس شجاع)

owais Azami
۱۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۹

مادر

مــادر دل مـن به دیدنت تنگ شده
روزم ز سیاهی همچو شبـرنگ شده
رفتی و جهان بر سر من ویـران شد
مادر دل این زمانه از سنـگ شده
زیبایی زندگـانی از نــور تــو بود
بعد تو جهان به من چه بی رنگ شده
آواره ام و دربـه در انـــدر دنیــــا
گویی که به شهر قلب من جنگ شده
این خانــه بدون تو غم آباد جهان
بی خنده تو دلــم پر از زنگ شده

   
                                           
( اویس شجاع )

owais Azami
۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۰:۴۵

سفر


سفر خوب است شرطش با تو بودن
بــه دورا دور دُنیـــــا پـــر گشـــودن
تـــو انـدر خـــواب نـاز و مــن کنـارت
دو ســــه بوســــه ز لبهــایت ربودن

                            اویس شجاع

owais Azami