فرسنگ ها دوری

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

فرسنگ ها دوری

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

درباره بلاگ

اشعار، دوبیتی وغزلیات ناب

آخرین مطالب

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۸ آبان ۹۸ ، ۱۴:۲۰

زندانبان

باور کنیم ...
که هیچ روز خاصی وجود ندارد
بهار و پاییز باهم برابر اند
و غروب جمعه با سایر روزهای هفته تفاوتی ندارد..
 این خود ما هستیم که برای دلتنگی ها و شادی های خویش بهانه می جوییم
برای خالی کردن خود پاییز را لبریز
و غروب جمعه را غرق در اندوه می بینیم..
لحظات خوب زندگی را با غم های گذشته
یا بعضا با اتفاقاتی که قرار نیست بیفتد تلخ می سازیم..
باور کنیم ..
هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفتد
 مگر آنکه خود آن اتفاق را درذهن مصور ساخته برای خود رقم بزنیم..
باور کنیم ..
که سرعت گذر زمان غم و شادی نمی شناسد
بهار و پاییز و عید و محرم هم نمی شناسد
زمان برای همه شان به مساوات داده شده
این ما هستیم که روزهای سرد زندگی را به آغوش کشیده ایم
و جایی برای شادی ها و دیدنی های زندگی خالی نکرده ایم ...
باور کنیم..
مقصر خودمان هستیم ... آری
ما زندانبان غم و اندوه روزگاریم ..
برایشان حبس میتراشیم 
در سلول انفرادی قلب به زنجیرشان می بندیم
در بهار و پاییز یا غروب جمعه و باران  به ملاقاتشان می رویم و زانوی غم بغل میگیریم ...
٫٫
می خواهی باور نکن ... اما من باور دارم

که اسیر دست خودمان گشته ایم ...
(اویس شجاع)

 

زندانبان

owais Azami