۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۰
بی کَسم ای کَس که چو من بی کَسی
بی کسم ای کس که چو من بی کسی
بی کس و کاری که زدل واپسی
بس که به دادم نرسیده کسی
آمده ام تا تو به دادم رسی
مردم دیوانه خسم خوانده اند
از در این خانه پسم رانده اند
هرچه به درگاه تو آیم خسی
آمده ام تا تو به دادم رسی
آمده ام تا تو نگاهم کنی
تا تو کم از بار گناهم کنی
گشته ام از کرده پشیمان بسی